نامه سرگشاده از طرف یکی از کاربران دوره لاغری من خطاب به شما

ما به طور روزانه ایمیل های تشکر و قدردانی زیادی از طرف کاربرانمان دریافت می کنیم. اما نمی توانیم همه ی آنها را منتشر کنیم. اگر بخواهیم همه ی آنها را منتشر کنیم بقیه فکر می کنند که این همه تجربه ی موفقیت آمیز ساختگی است و حتما ما کسانی را اجیر کرده ایم تا برایمان تجربیات جعلی و الکی بنویسند و ما برای تبلیغ از آنها استفاده کنیم.

دلیلی که می خواهم امروز نامه ی افسانه خانم از کرج را با شما سهیم بشوم این است که در درجه اول، ایشان این نامه را خطاب به شما نوشته اند. دلیل بعدی آن بود که ایشان به طور ملموس و عینی بیان کرده اند که چگونه و به چه شکل این دوره به ایشان کمک کرده است تا لاغر شوند. نامه سرگشاده از طرف یکی از کاربران دوره لاغری من خطاب به شما
خیلی از نکاتی که ایشان بیان کرده اند احتمالا مشکلات فعلی شما نیز هست و خواندن تجربه ی ایشان، بینش و راهکار های عملی خوبی به شما خواهد داد
این شما و این هم نامه ی افسانه خانم برای شما:

با سلام خدمت استاد گرامی مهدی خردمند
از شما درخواست می کنم اگر تمایل داشتید ایمیل مرا برای کاربران بفرستید.
من افسانه هستم از کرج ۴۸سال سن دارم. راستش را بخواهید من لقب سلطان رژیم را برای خودم انتخاب کردم چون ۲۸ سال استکه در حال گرفتن رژیم های مختلف هستم تا ۴۳ روز پیش که ایمیل شما را خواندم. این رژیم ها هیچ فایده ای برای من نداشتند. چندماه زجر و سختی میکشیدم تا به وزن ایده آلم برسم. وقتی خیالم راحت میشد دوباره شروع به خوردن غذاها و خوراکی های ممنوعهمی کردم. نتیجه این میشد که بعد از چند ماه نه تنها تمام وزن کاهش یافته دوباره برمیگشت بلکه وزنم چند کیلو از وزن قبلی هم بالاترمیرفت. شاید حرفهایم برای دوستان تپلی آشنا باشد. وقتی اراده میکردم از فلان روز رژیم را شروع کنم از ترس اینکه فقط یکی دوروز وقت دارم هرچه که در یخچال و کابینت می دیدم غارت می کردم. آنقدر پرخوری میکردم که بعضی وقتها برای خوردن وعده بعدی فکم درد میکرد مخصوصا اگر در خانه تنها می ماندم.من قبلا زیاد به شیرینی علاقه نداشتم ولی این اواخر به خاطر حرص و طمعی که گرفته بودم دیگر حتی به شیرینی و شکلات هم رحمنمیکردم و با یکی دوتا هم راضی نمیشدم. تا اینکه ۴ ماه پیش مجبور شدم دوباره به کلینیکی مراجعه کنم که قبلا در آنجا وزن کم کردهبودم. در یک دوره سی و سه کیلو و در دوره دوم بیست و پنج کیلو از وزنم را از دست داده بودم. با کمال تعجب این سری اصلانمیتوانستم خودم را کنترل کنم. دیگر از آن اراده ی محکم خبری نبود. به این خاطر همزمان با این رژیم به اینترنت پناه بردم تا برای ازبین بردن اشتهای کاذبم راهی پیدا کنم.
در حین جستجو در اینترنت به طور اتفاقی ایمیلی از آقای خردمند را دیدم. کلام ایشان به دلم نشست. عین واقعیت بود. بلافاصله بعد از مشورت با همسر و فرزندانم سی دی هایشان را سفارش دادم. الان که در حال نوشتن هستم از شادی اشک هایم به من مهلت نوشتن نمیدهند. دقیقا حس میکنم چهل روز است که متولد شده ام . یا از زندانی در دور دست آزاد شده ام. از همان روز اول که به سی دی ها گوش دادم و شب با سی دی هیپنوتراپی به خواب رفتم آدم دیگری شدم.
لابد می پرسید چگونه؟ من ۴۰ روز و شب است که به آرامش درونی رسیده ام. قبل از این چهل روز نصفه شب ها ناخودآگاه بهآشپزخانه می رفتم و در تاریکی قابلمه غذاها را از یخچال بیرون می کشیدم و تا میتوانستم از آن غذای سرد می خوردم و دوباره صبحهمان عذاب وجدان قبلی به سراغم می آمد. قبلا خیلی زود عصبانی میشدم و با اعضای خانواده زیاد بحث می کردم و تا غذا نمیخوردم به آرامش نمی رسیدم. ولی الان اوضاع فرق کرده. همراه با خانواده در هر زمانی که اراده کنم بعد از گوش کردن به سی دیهیپنوتراپی به خواب عمیقی می روم و تا صبح حتی برای خوردن آب هم بیدار نمیشوم.

سخنی با شما دارم آقای خردمند
برادر عزیزم!
در طول شبانه روز هر وقت به یاد شما می افتم از صمیم قلب بهترینها را برایتان آرزو میکنم. من شما را یک فرشته آسمانی میدانمکه به زمین آمده تا به من و امثال من کمک کند. شما فرشته نجات هستید و دوره لاغری تان راهی ست به سوی بهشت. یا بهتر بگویممعجزه ای ست به سوی بهشت. در یکی ایمیل هایتان نوشته بودید درآمد حاصل از فروش این دوره لاغری کسری از درآمد کلی شمااز کسب و کارهای دیگرتان است ولی پر برکت ترین مزدی است که در عمرتان دریافت کرده اید. می دانید چرا؟ چون اولا خداوند راخشنود می سازید و دوما دعای خیر بیماران بدرقه راهتان است. چون همانطور که می دانید چاقی نوعی بیماری محسوب میشود.
مطمئن باشید طولی نمیکشد که آوازه شهرت شما همه جا را پر میکند.
من طی این ۴۰ روز تازه فهمیده ام که این همه سال جسم و روح من بیشتر تشنه بوده تا گرسنه. سی دی هیپنوتراپی شما معجزه میکند. قبلا وقتی در خانه تنها بودم دنبال یک خوراکی می گشتم تا وقتی جلوی تلویزیون مینشینم بخورم. ولی الان حسی به من میگوید که لیوان بزرگ و مخصوصم را پر از آب کنم و جلوی تلویزیون بنشینم. شک ندارم این حس همان ذهن ناخودآگاه من باشد. قبلا از هیچ غذایی نمی گذشتم و باقی مانده غذا را کامل می خوردم. الان حسم به آب اینگونه شده. اگر لیوان آبی را روی میز یا کابینت ببینم حتما آب داخل لیوان را میخورم.
حال سخنی دارم با شما دوستان تپلی
این را بدانید که اگر سایت آقای خردمند را دیده اید خداوند خیلی به شما لطف دارد. اگر به صحبت های ایشان گوش کنید و برنامهدوره شان را مو به مو اجرا کنید مطمئن باشید خیلی زود به این آرامشی که من رسیده ام میرسید.
بهترین لذت زندگی خوردن است و چاق ها از آن محرومند. قبلا هر وقت با خانواده برای گردش یا مسافرت به بیرون از خانه میرفتیموقتی هوس میکردم چیزی بخورم و یادم می آمد که برایم ممنوع است بیشتر اعصابم خرد میشد ولی الان چه در خانه و چه در بیروناز خانه وقتی فکر میکنم که هرچه را که هوس کنم میتوانم بخورم نفس عمیقی میکشم و هنوز خوراکی را نخورده لذت میبرم. من الانهمه چیز میخورم فقط آگاهانه و با مشورت بدن عزیزم. موقعی که دوره ی لاغری را سفارش دادم هنوز به همان کلینیک لاغری مراجعهمی کردم ولی فقط برای وزن کردن خودم چون ترازوی بسیار دقیقی دارند.
دوستان قبلا که از کلینیک لاغری برمی گشتم به خاطر دوکیلویی که کم کرده بودم از سوپرمارکت سر کوچه خوراکی و بستنی میخریدم و به بهانه جشن گرفتن به خانه می رفتم و تمام غذاهایی را که در دو هفته گذشته حسرت خوردنشان را کشیده بودم گرم میکردم و طی چند ساعت همراه با خوراکی هایی که خریده بودم میخوردم تا جایی که دیگر توان نفس کشیدن نداشتم. ولی طی این ۴۰روز و بعد از استفاده از دوره لاغری وقتی بعد از وزن کردن از کلینیک لاغری برمی گردم اصلا به فکر خوردن نیستم. کاملا فراموشمی کنم از سر کوچه خوراکی های مورد علاقه ام را بخرم. به همین خاطر است که احساس میکنم دوباره متولد شده ام. دوستان باورکنید سی دی های هیپنوتراپی معجزه می کند.
دیگر به دلیل استرس و فکرهای بیهوده تا ۴ یا ۵ صبح بیدار نمی مانم… شبها بعد از گوش دادن به سی دی هیپنوتراپی خیلی راحت میخوابم و صبح ها با لبخند بیدار میشوم و تا دوباره سی دی هیپنوتراپی را گوش نکنم از رختخواب بیرون نمی آیم.
فقط در هفته دوم شروع برنامه اعصابم دوباره بهم ریخته بود و کمی نا امید شده بودم. دوباره به سی دی ها پناه بردم مخصوصا سیدی اول و دوم. وقتی کامل به هردوی آنها گوش دادم دوباره به همان آرامش قبلی رسیدم. الان هرچه را که هوس کنم میخورم فقطآگاهانه و موقع خوردن به حس درونم گوش میکنم و به محض سیری دست از خوردن می کشم. دوستان همه صحبت های آقای خردمندملکه ذهن من شده اند چون همین جمله قبلی که گفتم از ایشان است.
من ۲۲ کیلو اضافه وزن داشتم و در این ۴۰ روز پنج کیلو کم کرده ام. ولی سایزم کاهش ده کیلویی را نشان میدهد. به لطف ایشان در هفته چهارم دوره توانستم از شر دو غذای وسوسه انگیز راحت شوم و مطمئنم که این دفعه می توانم مشکل اضافه وزنم را حل کنم و تا آخر عمر خیلی راحت و بدون استرس وزنم را نگه دارم چون آدم دیگری شده ام چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی. این دوره لاغری به طور تدریجی وزن را پایین می آورد ولی دائمی است و من به آن ایمان آورده ام. به قول معروف رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود… رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
در آخر میخواهم رازی را برای شما فاش کنم. از چند سال پیش من برای خوابیدن از یک بالشت استفاده میکردم. آن را بغل کرده و تاصبح حتی اگر طرز خوابیدنم هم عوض میشد آن را رها نمیکردم. چند روز پیش بالشتم را کنار اتاق خوابم دیدم و متوجه شدم که خیلیوقت است من بدون بالشتم میخوابم. یعنی تمام نیازهای روحی من با سی دی های آقای خردمند برطرف شدند.
باز هم از خداوند ممنان سپاسگزارم…
با آرزوی موفقیت روز افزون برای آقای خردمند و با آرزوی لاغر شدن شما دوستان عزیزم





3 نظر در “نامه سرگشاده از طرف یکی از کاربران دوره لاغری من خطاب به شما

  1. سلام و عرض ادب ..استاد بزرگوار من هرگز اشنایی با این رژیم ها ندارم اما از صمیم قلبم میخواهم که اعتماد کنم و یک بار برای اخرین بار و همیشه به نتیجه مثبت و واقعی برسم لطفا کمکم کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *