حرف اول

شاخص

“لاغری دائمی” فقط یک راه دارد
و آن رژیم یا قرص نیست!

اگر می خواهید که به طور طبیعی لاغر شوید و لاغر هم باقی بمانید، نه رژیم گرفتن به شما کمک خواهد کرد و نه قرص خوردن. در واقع نه تنها به شما کمکی نخواهد کرد، بلکه اضافه وزن شما بیشتر نیز خواهد شد و شما را به سمت گزینه ی دردناک و پر خطر دیگری هدایت خواهد کرد: رفتن زیر تیغ جراحی برای خارج کردن چربی های بدنتان.
اما من این را از کجا می دانم و چرا باید به حرف من اعتماد کنید؟
من مهدی خردمند هستم. تخصص اصلی من هیپنوتراپی و روانکاوی است و به طور خاص در زمینه ی کاهش وزن تجربه ی بسیاری دارم. در طول ۷ سال گذشته من به صدها نفر کمک کرده ام تا لاغر شوند و لاغر باقی بمانند. البته نتوانسته ام به “همه” کمک کنم و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که می تواند “همه” را لاغر کند. اما حتی زمانی که کسی از بین کاربرانم در مسیر کاهش وزن دچار مشکل می شود، دلیل آن کاملا برایم مشخص است و چیز جدیدی نیست. در نتیجه توانسته ام به بسیاری از کاربرانم کمک کنم تا پس از روبرو شدن با مشکلات جدید در مسیر رسیدن به اندام دلخواهشان، امید خود را از دست ندهند و با تغییر دادن چند چیز کوچک در عادت هایشان دوباره به مسیر لاغری طبیعی بازگردند. این در حالی است که بیشتر افراد پس از آنکه با هر متدی شروع به لاغر شدن می کنند، پس مدتی دیگر قادر به ادامه ی آن نیستند و زود مایوس یا سرخورده می شوند. من برای تمام این مراحل فکری کرده ام تا کسی در نیمه راه نماند. با این همه کاربران معدودی هم داشته ام که قادر به ادامه راه نبوده اند و پس از صحبت با آنان دریافته ام که مشکلات حادتر و بزرگتری در زندگی داشته اند که مهمتر از لاغری بوده و اول باید آنها را حل می کردند.
اگر می خواهید درباره من بیشتر بدانید، پس از خواندن این مطلب نام من را در اینترنت جستجو کنید و نظرات مردم را بخوانید.
اما از شما خواهش می کنم که در این لحظه تمام ابزار و اسباب حواس پرتی را کنار بگذارید و به خواندن این متن ادامه دهید. من می دانم که شما از چرخه ی باطل “لاغری←چاقی←لاغری←چاقی بیشتر” خسته شده اید و به دنبال راه حلی آسان و دائمی برای آن هستید. پس می خواهم که این فرصت مهم را از دست ندهیم چون معلوم نیست که اگر شما این صفحه را ببندید دیگر امکان گفتگوی مجدد ما و شانس تحول زندگیتان وجود داشته باشد.

شیوه ی من برای “لاغری دائمی” چه فرقی با رژیم های لاغری دارد؟

ایده ی اصلی که تمام رژیم های غذایی برای لاغر کردن شما دارند، این است: “اگر چاق هستید، دلیلش آن است که چیزهایی می خورید که شما را چاق می کنند. میزان کالری و چربی بیش از حدی وارد بدنتان می شود و در نتیجه وزن اضافه می کنید. پس اگر غذاهایی را که کمتر کالری دارند مصرف کنید لاغر خواهید شد.”
در ظاهر، وقتی که جمله ی بالا را می خوانیم، کاملا منطقی به نظر می رسد. اگر کمتر کالری مصرف کنم، لاغر خواهم شد، مگر نه؟
اما واقعیت این است که در عمل، ۹۰% کسانی که رژیم می گیرند دقیقا چیزی عکس این را تجربه می کنند. آنها در ابتدا با شور و شوق خود را مقید به اجرای رژیم غذایی می کنند و حتی در هفته های اول کاهش وزن شدیدی را تجربه می کنند. اما کمی بعد مشکلات زیر رخ می دهند:


* اجرای دقیق و مو به موی رژیم غذایی سخت تر می شود. تمام غذاهای ممنوعه یکدفعه جذابتر از پیش به نظر می رسند و ولع شدیدی به خوردن آنها حس می کنید. کنترل کردن حس ویار به بعضی از غذاها واقعا دشوار می شود.
** بعضی از مواقع احساس می کنید که ذائقه ی طبیعی خود را از دست داده اید و غذاهایی که در رژیم شما قرار دارند طعم خود را از دست می دهند.
*** اگر حتی ذره ای از رژیم غذایی خود خارج شوید احساس گناه و عذاب وجدان به شما دست می دهد. این ناراحتی و دلخوری از دست خودتان کنترل کردن اشتهایتان را حتی دشوار تر می کند.
**** بالاخره در یک نقطه، کنترل خود را از دست می دهید و تصمیم می گیرید که لااقل برای چند روز به زندگی عادی خود بازگردید و غذاهایی را بخورید که واقعا دوست دارید. هنوز چند روز از این تصمیم شما سپری نشده، اما تمام وزنی که کم کرده بودید باز می گردد و این بار حتی بیشتر از قبل چاق می شوید. در نتیجه خود را شکست خورده تصور می کنید و در درون مایوس و دلخور می شوید.
اگر شما نیز این دور باطل را پس از رژیم گرفتن تجربه کرده اید می دانید که راست می گویم. قرص ها نیز تفاوت زیادی ندارند و بالاخره در نقطه ای شما مایوس شده و زیر بار عذاب وجدان آنها را رها خواهید کرد.



مشکل “غذا” نیست، مشکل چیزی در “درون” شماست… بسیار عمیقتر از آنچه در ظاهر می بینید
اضافه وزن شما ظاهر و نمای یک مشکل است، اما “ریشه” ی آن جای دیگری است.
بیخودی دلیل اضافه وزن خود را به مسایل ژنتیک یا یک بیماری دیگر (مثل تیرویید) ربط ندهید. به خود نگویید که بعضی از افراد لاغر هستند و طالع شما این است که همیشه چاق باقی بمانید. شاید در ۱۰% موارد این قضاوت درست باشد، اما به احتمال زیاد شما جزو آن دسته از افراد نیستید و هنوز برای این قضاوت بسیار زود است. اجازه دهید من به شما نشان دهم که چگونه می توان بدون گرفتن رژیم یا خوردن قرص خود را لاغر کرد و لاغر باقی ماند.

اصل اول: سرعت سوخت وساز بدن شما باید بالا برود

بدن شما تمام غذاهایی را که وارد آن می شود می سوزاند و تبدیل به انرژی می کند. به این روند سوخت و ساز یا همان متابولیزم اطلاق می شود. اگر سرعت سوخت و ساز بدن شما به اندازه ی کافی بالا نباشد، بدن شما بجای دفع کردن غذاهایی که نیازی به آن ندارد، آنها را در خود به صورت چربی ذخیره می کند.
همانطور که سیستم ایمنی بدن ما قادر است از پس باکتری ها و ویروس ها بر بیاید، سیستم سوخت و ساز انسان نیز این قدرت را دارد که از شر غذاهای اضافی خلاص شود. اما می دانیم که بعضی از افراد سیستم ایمنی قوی تری دارند. به همین شکل بعضی از افراد سیستم سوخت و ساز بهتری دارند. در نتیجه شما در بین آشنایان خود می توانید کسانی را بیابید که بیشتر از شما غذا می خورند اما از لاغری مفرط رنج می برند! دلیل این پدیده خیلی ساده است: آنها سرعت سوخت وساز بالاتری دارند و بدنشان غذای اضافی را در خود جذب نمی کند.
و نکته ی جالب که ما می توانیم از آنها یاد بگیریم این است: اگر بتوانیم سَبکِ زندگی آنها را کپی کنیم، سرعت سوخت و ساز بدن ما نیز به همان شکل بالا خواهد رفت.
مثلا یک خصوصیت انسانهای لاغر این است که بسیار گرسنه می شوند و بسیار می خورند! آیا این حرف من خنده دار به نظر می رسد؟ شاید از خود بپرسید “من که همیشه گرسنه هستم، پس چرا لاغر نیستم؟”

اصل دوم: گرسنگی “طبیعی” باید جایگزین گرسنگی “عصبی” شود

این دو سناریو را تجسم کنید و به من بگویید که کدام را بیشتر در طی روز تجربه می کنید؟
الف) در خانه یا محل کار نشسته اید. ناگهان احساس گرسنگی عجیبی سراغتان می آید. احساس ضعف جسمانی شدید می کنید. تنها چیزی که می خواهید این است که به سمت یخچال بدوید و چیزی بخورید. ممکن است خوردن شیرینیجات شما را در این حالت آرام کند. به هر حال می خواهید هر چه زودتر چیزی بخورید.
ب) مشغول کارهای روزمره هستید. کم کم احساس می کنید که ته دلتان خالی می شود و احساس گرسنگی ملایمی می کنید. اما به کارتان ادامه می دهید و آن را فراموش می کنید. نیم ساعت بعد دوباره گرسنگی را حس می کنید و این دفعه فشارش بیشتر شده. ممکن است دوباره به کارتان ادامه دهید. باز هم نیم ساعت دیگر به تدریج گرسنه می شوید بدون آنکه شدت آن در حدی باشد که کنترل خود را از دست بدهید.
کدامیک از موارد بالا بیشتر برای شما در طی روز رخ می دهد؟
در هر انسان عادی، هر دو شکل گرسنگی اتفاق می افتد. اما در کسانی که دچار اضافه وزن هستند، نوع الف بیشتر رخ می دهد. به این شکل گرسنگی که ناگهانی شما را گرفتار می کند گرسنگی عصبی یا عاطفی می گوییم.
به نوع دیگر، گرسنگی طبیعی گفته می شود و همان نوع از گرسنگی است که افراد لاغر بسیار تجربه می کنند.
اگر شما به طور زیاد در طی روز دچار گرسنگی تدریجی یا همان “طبیعی” شوید، معنایش آن است که سرعت سوخت و ساز شما افزایش یافته است.
و بالا رفتن سرعت سوخت و ساز بدن یعنی سوختن چربی های اضافه و لاغر شدن طبیعی، بدون آنکه مهم باشد چه می خورید.
توضیح این مسایل بسیار ساده است. چیزهایی که من در اینجا گفتم رازی نیست که من کشف کرده باشم. خیلی ها از آن خبر دارند. اما با این حال از آن نمی توانند استفاده کنند چون اجرای این مراحل در عمل سخت است.
چرا سخت است؟ برای اینکه اولا باید عادت های روحی و درونی خود را تغییر دهیم. باید امکان گرسنگی عصبی را تقریبا صفر کنیم. باید بتوانیم سیستم عصبی را اول پاکسازی کنیم تا بعد بتوانیم بدن را از چربی های اضافی پاکسازی کنیم.
اما من برای این کار دشوار نیز راه حل قدرتمندی پیدا کرده ام.

“هیپنوتراپی” ساده ترین راه برای پاکسازی سیستم عصبی و بالا بردن سرعت سوخت و ساز است

هیپنوتراپی به زبان ساده یعنی استفاده از هیپنوتیزم برای انجام کار درمانی و روانکاوی. هیپنوتراپی به شما کمک می کند تا با کمترین نیاز به داشتن اراده، فقط از طریق تجسمات روی رفتار ذهن ناخودآگاه خود تاثیر بگذارید.
این که این اتفاق چگونه رخ می دهد نیاز به ساعتها توضیح دارد اما چیزی که الان مهم است بدانید این است که این کار ممکن است و بارها نتیجه بخش بودن آن ثابت شده است.
و من می خواهم از این فرصت استفاده کنم و از شما دعوت کنم تا اجازه دهید شیوه ی انجام این کار را قدم به قدم به شما یاد دهم. بهترین راه دستیابی به این تکنیک ها عضو شدن در خبرنامه رایگان من در مورد “لاغری برای همیشه” است. همین پایین نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید:



پس از عضویت در این خبرنامه، هر هفته حدودا ۳ ایمیل از طرف من دریافت خواهید کرد که در آن بیشتر و عمیقتر با شیوه ی من برای “لاغری دائمی” آشنا خواهید شد و با بکار بستن هر ایمیل، خبرنامه های بعدی را دریافت خواهید کرد تا روند پیشرفت لاغری خود را ادامه دهید. تلاش من این است که از انبار کردن حجم زیادی از اطلاعات و تکنیک ها در ذهن شما خودداری کنم تا بتوانید به آرامی و دقت بیشتر آنها را به کار بندید. لازم نیست که در یک روز همه ی این تغییرات را بوجود آورید، فقط کافی است که در هر مرحله یک قدم ساده به سوی لاغر شدن طبیعی بردارید.
اما چرا من این همه اطلاعات و دانش منحصر به فرد خودم را رایگان در اختیار شما قرار می دهم؟
دلیلش این است که لاغر کردن دائمی شما، کوچکترین کاری است که من می توانم برایتان انجام دهم. قدرت هیپنوتراپی ورای این مشکلات می رود و من در آینده می توانم به شما کمک کنم تا خوشبختی و موفقیت را در ابعادی بسیار عمیقتر و مهمتر تجربه کنید. اما در همین ابتدا می خواهم مشکل لاغری را از سر راه شما بردارم تا به شما ثابت شود که می توانید خود را تغییر دهید و دلیلی برای ناامیدی و یاس وجود ندارد. اگر در آینده تصمیم گرفتید که از آموزش های تکمیلی من در موارد دیگر استفاده کنید، بهای عادلانه ای برای آن پرداخت خواهید کرد اما فعلا لازم است که اول از همه اعتماد به نفس شما را بسازیم و آرامش را به زندگی شما باز گردانیم.
برای عضویت در خبرنامه رایگان من و دستیابی به متدهای منحصر به فرد “لاغری برای همیشه” همین الان آدرس ایمیل و نام خود را در پایین وارد کنید:



تا چند لحظه بعد ایمیلی با عنوان “سه اشتباه خطرناک کسانی که می خواهند لاغر شوند” را دریافت خواهید کرد و با خواندن آن روند لاغری شما از همین امروز شروع خواهد شد.
باز هم از وقتی که در اختیارم گذاشتید سپاسگزارم و دوست دارم نظرات شما را نیز در همین پایین بخوانم تا بتوانیم این گفتگو را بیشتر ادامه دهیم.

همراه شما
مهدی خردمند

نامه سرگشاده از طرف یکی از کاربران دوره لاغری من خطاب به شما

ما به طور روزانه ایمیل های تشکر و قدردانی زیادی از طرف کاربرانمان دریافت می کنیم. اما نمی توانیم همه ی آنها را منتشر کنیم. اگر بخواهیم همه ی آنها را منتشر کنیم بقیه فکر می کنند که این همه تجربه ی موفقیت آمیز ساختگی است و حتما ما کسانی را اجیر کرده ایم تا برایمان تجربیات جعلی و الکی بنویسند و ما برای تبلیغ از آنها استفاده کنیم.

دلیلی که می خواهم امروز نامه ی افسانه خانم از کرج را با شما سهیم بشوم این است که در درجه اول، ایشان این نامه را خطاب به شما نوشته اند. دلیل بعدی آن بود که ایشان به طور ملموس و عینی بیان کرده اند که چگونه و به چه شکل این دوره به ایشان کمک کرده است تا لاغر شوند. نامه سرگشاده از طرف یکی از کاربران دوره لاغری من خطاب به شما
خیلی از نکاتی که ایشان بیان کرده اند احتمالا مشکلات فعلی شما نیز هست و خواندن تجربه ی ایشان، بینش و راهکار های عملی خوبی به شما خواهد داد
این شما و این هم نامه ی افسانه خانم برای شما:

با سلام خدمت استاد گرامی مهدی خردمند
از شما درخواست می کنم اگر تمایل داشتید ایمیل مرا برای کاربران بفرستید.
من افسانه هستم از کرج ۴۸سال سن دارم. راستش را بخواهید من لقب سلطان رژیم را برای خودم انتخاب کردم چون ۲۸ سال استکه در حال گرفتن رژیم های مختلف هستم تا ۴۳ روز پیش که ایمیل شما را خواندم. این رژیم ها هیچ فایده ای برای من نداشتند. چندماه زجر و سختی میکشیدم تا به وزن ایده آلم برسم. وقتی خیالم راحت میشد دوباره شروع به خوردن غذاها و خوراکی های ممنوعهمی کردم. نتیجه این میشد که بعد از چند ماه نه تنها تمام وزن کاهش یافته دوباره برمیگشت بلکه وزنم چند کیلو از وزن قبلی هم بالاترمیرفت. شاید حرفهایم برای دوستان تپلی آشنا باشد. وقتی اراده میکردم از فلان روز رژیم را شروع کنم از ترس اینکه فقط یکی دوروز وقت دارم هرچه که در یخچال و کابینت می دیدم غارت می کردم. آنقدر پرخوری میکردم که بعضی وقتها برای خوردن وعده بعدی فکم درد میکرد مخصوصا اگر در خانه تنها می ماندم.من قبلا زیاد به شیرینی علاقه نداشتم ولی این اواخر به خاطر حرص و طمعی که گرفته بودم دیگر حتی به شیرینی و شکلات هم رحمنمیکردم و با یکی دوتا هم راضی نمیشدم. تا اینکه ۴ ماه پیش مجبور شدم دوباره به کلینیکی مراجعه کنم که قبلا در آنجا وزن کم کردهبودم. در یک دوره سی و سه کیلو و در دوره دوم بیست و پنج کیلو از وزنم را از دست داده بودم. با کمال تعجب این سری اصلانمیتوانستم خودم را کنترل کنم. دیگر از آن اراده ی محکم خبری نبود. به این خاطر همزمان با این رژیم به اینترنت پناه بردم تا برای ازبین بردن اشتهای کاذبم راهی پیدا کنم.
در حین جستجو در اینترنت به طور اتفاقی ایمیلی از آقای خردمند را دیدم. کلام ایشان به دلم نشست. عین واقعیت بود. بلافاصله بعد از مشورت با همسر و فرزندانم سی دی هایشان را سفارش دادم. الان که در حال نوشتن هستم از شادی اشک هایم به من مهلت نوشتن نمیدهند. دقیقا حس میکنم چهل روز است که متولد شده ام . یا از زندانی در دور دست آزاد شده ام. از همان روز اول که به سی دی ها گوش دادم و شب با سی دی هیپنوتراپی به خواب رفتم آدم دیگری شدم.
لابد می پرسید چگونه؟ من ۴۰ روز و شب است که به آرامش درونی رسیده ام. قبل از این چهل روز نصفه شب ها ناخودآگاه بهآشپزخانه می رفتم و در تاریکی قابلمه غذاها را از یخچال بیرون می کشیدم و تا میتوانستم از آن غذای سرد می خوردم و دوباره صبحهمان عذاب وجدان قبلی به سراغم می آمد. قبلا خیلی زود عصبانی میشدم و با اعضای خانواده زیاد بحث می کردم و تا غذا نمیخوردم به آرامش نمی رسیدم. ولی الان اوضاع فرق کرده. همراه با خانواده در هر زمانی که اراده کنم بعد از گوش کردن به سی دیهیپنوتراپی به خواب عمیقی می روم و تا صبح حتی برای خوردن آب هم بیدار نمیشوم.

سخنی با شما دارم آقای خردمند
برادر عزیزم!
در طول شبانه روز هر وقت به یاد شما می افتم از صمیم قلب بهترینها را برایتان آرزو میکنم. من شما را یک فرشته آسمانی میدانمکه به زمین آمده تا به من و امثال من کمک کند. شما فرشته نجات هستید و دوره لاغری تان راهی ست به سوی بهشت. یا بهتر بگویممعجزه ای ست به سوی بهشت. در یکی ایمیل هایتان نوشته بودید درآمد حاصل از فروش این دوره لاغری کسری از درآمد کلی شمااز کسب و کارهای دیگرتان است ولی پر برکت ترین مزدی است که در عمرتان دریافت کرده اید. می دانید چرا؟ چون اولا خداوند راخشنود می سازید و دوما دعای خیر بیماران بدرقه راهتان است. چون همانطور که می دانید چاقی نوعی بیماری محسوب میشود.
مطمئن باشید طولی نمیکشد که آوازه شهرت شما همه جا را پر میکند.
من طی این ۴۰ روز تازه فهمیده ام که این همه سال جسم و روح من بیشتر تشنه بوده تا گرسنه. سی دی هیپنوتراپی شما معجزه میکند. قبلا وقتی در خانه تنها بودم دنبال یک خوراکی می گشتم تا وقتی جلوی تلویزیون مینشینم بخورم. ولی الان حسی به من میگوید که لیوان بزرگ و مخصوصم را پر از آب کنم و جلوی تلویزیون بنشینم. شک ندارم این حس همان ذهن ناخودآگاه من باشد. قبلا از هیچ غذایی نمی گذشتم و باقی مانده غذا را کامل می خوردم. الان حسم به آب اینگونه شده. اگر لیوان آبی را روی میز یا کابینت ببینم حتما آب داخل لیوان را میخورم.
حال سخنی دارم با شما دوستان تپلی
این را بدانید که اگر سایت آقای خردمند را دیده اید خداوند خیلی به شما لطف دارد. اگر به صحبت های ایشان گوش کنید و برنامهدوره شان را مو به مو اجرا کنید مطمئن باشید خیلی زود به این آرامشی که من رسیده ام میرسید.
بهترین لذت زندگی خوردن است و چاق ها از آن محرومند. قبلا هر وقت با خانواده برای گردش یا مسافرت به بیرون از خانه میرفتیموقتی هوس میکردم چیزی بخورم و یادم می آمد که برایم ممنوع است بیشتر اعصابم خرد میشد ولی الان چه در خانه و چه در بیروناز خانه وقتی فکر میکنم که هرچه را که هوس کنم میتوانم بخورم نفس عمیقی میکشم و هنوز خوراکی را نخورده لذت میبرم. من الانهمه چیز میخورم فقط آگاهانه و با مشورت بدن عزیزم. موقعی که دوره ی لاغری را سفارش دادم هنوز به همان کلینیک لاغری مراجعهمی کردم ولی فقط برای وزن کردن خودم چون ترازوی بسیار دقیقی دارند.
دوستان قبلا که از کلینیک لاغری برمی گشتم به خاطر دوکیلویی که کم کرده بودم از سوپرمارکت سر کوچه خوراکی و بستنی میخریدم و به بهانه جشن گرفتن به خانه می رفتم و تمام غذاهایی را که در دو هفته گذشته حسرت خوردنشان را کشیده بودم گرم میکردم و طی چند ساعت همراه با خوراکی هایی که خریده بودم میخوردم تا جایی که دیگر توان نفس کشیدن نداشتم. ولی طی این ۴۰روز و بعد از استفاده از دوره لاغری وقتی بعد از وزن کردن از کلینیک لاغری برمی گردم اصلا به فکر خوردن نیستم. کاملا فراموشمی کنم از سر کوچه خوراکی های مورد علاقه ام را بخرم. به همین خاطر است که احساس میکنم دوباره متولد شده ام. دوستان باورکنید سی دی های هیپنوتراپی معجزه می کند.
دیگر به دلیل استرس و فکرهای بیهوده تا ۴ یا ۵ صبح بیدار نمی مانم… شبها بعد از گوش دادن به سی دی هیپنوتراپی خیلی راحت میخوابم و صبح ها با لبخند بیدار میشوم و تا دوباره سی دی هیپنوتراپی را گوش نکنم از رختخواب بیرون نمی آیم.
فقط در هفته دوم شروع برنامه اعصابم دوباره بهم ریخته بود و کمی نا امید شده بودم. دوباره به سی دی ها پناه بردم مخصوصا سیدی اول و دوم. وقتی کامل به هردوی آنها گوش دادم دوباره به همان آرامش قبلی رسیدم. الان هرچه را که هوس کنم میخورم فقطآگاهانه و موقع خوردن به حس درونم گوش میکنم و به محض سیری دست از خوردن می کشم. دوستان همه صحبت های آقای خردمندملکه ذهن من شده اند چون همین جمله قبلی که گفتم از ایشان است.
من ۲۲ کیلو اضافه وزن داشتم و در این ۴۰ روز پنج کیلو کم کرده ام. ولی سایزم کاهش ده کیلویی را نشان میدهد. به لطف ایشان در هفته چهارم دوره توانستم از شر دو غذای وسوسه انگیز راحت شوم و مطمئنم که این دفعه می توانم مشکل اضافه وزنم را حل کنم و تا آخر عمر خیلی راحت و بدون استرس وزنم را نگه دارم چون آدم دیگری شده ام چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جسمی. این دوره لاغری به طور تدریجی وزن را پایین می آورد ولی دائمی است و من به آن ایمان آورده ام. به قول معروف رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود… رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
در آخر میخواهم رازی را برای شما فاش کنم. از چند سال پیش من برای خوابیدن از یک بالشت استفاده میکردم. آن را بغل کرده و تاصبح حتی اگر طرز خوابیدنم هم عوض میشد آن را رها نمیکردم. چند روز پیش بالشتم را کنار اتاق خوابم دیدم و متوجه شدم که خیلیوقت است من بدون بالشتم میخوابم. یعنی تمام نیازهای روحی من با سی دی های آقای خردمند برطرف شدند.
باز هم از خداوند ممنان سپاسگزارم…
با آرزوی موفقیت روز افزون برای آقای خردمند و با آرزوی لاغر شدن شما دوستان عزیزم





هزار و یک راه برای لاغر نشدن!


در طول هفته ی گذشته، ایمیل جالبی از یکی از کاربران دوره “لاغری برای همیشه” دریافت کردم که مطمئنم برای شما آموزنده خواهد بود. خانم فاطمه از بجنورد مدتها پیش دوره را سفارش داده بوده اند. حدود یک ماه قبل برایمن ایمیل کاملا مایوسانه ای فرستادند که بخشی از آن را در زیر می خوانید:

هزار و یک راه برای لاغر نشدن!
“ایمیل های اول شما من رو کلی پر از انرژی کرد تا دست از رژیم های پوچ و تو خالی و مزخرف بردارم و سراغ هیپنوتراپی بیام. اولش هم خوب شروع کردم اما دوباره… لعنت به من… لعنت به من و به اراده ی ضعیفم. شاید در بین کاربران شما مثل من انگشت شمار باشن… دیگه اعتماد به نفسی ندارم که بخواد ضعیف بشه چون با رژیم های طولانی از بین رفته بود. امیدم به هیپنوتراپی بود که اونم… بعد از سه ماه دوباره وزن قبلی شدم… من انسان چاقی هستم که عرضه لاغر شدن ندارم هرچقدر هم تلاش کنم لاغر کنم نمیشه… دریغ از یه جو اراده…

شما کورسوی امیدم بودید که خاموش شد…
مقصر شما نیستید مقصر منم….
به خاطر همه چیز ممنون
برای همیشه خداحافظ”
>>>>>
پس از خواندن ایمیل خانم فاطمه برای من کاملا مشخص بود که ایشون از سر کلافگی و سرخوردگی این ایمیل را نوشته اند. من حتی یک کلمه از حرفهای ایشان را قبول نداشتم! چون من کلا باورهای منفی و محدود کننده ی هیچ کدام از کاربرانم را قبول نداشته و ندارم و همیشه با آنها در جنگم. پس شروع به پرسیدن سوالات دیگری از فاطمه کردم. در ادامه ی گفتگو با ایشان متوجه شدم که قبلا ۱۰ کیلو با دوره ی من کم کرده اند. اما در عین حال انتظارات خیلی بالاتری از خودشان داشته اند و هر چیز کوچک ممکن است به راحتی ناامیدشان کند. یک مشکل دیگر این بود که برای رسیدن به لاغری عجله داشتند و چون نمی توانستند سریع به آن برسند خودشان را تنبیه می کردند.
پس یک راه حل متفاوت به ایشان پیشنهاد دادم. برایشان نوشتم که اصلا قرار نیست ایشان لاغر بشوند و تمام حرفهای بدی که درباره ی خودشون زدند احتمالا درست است!! ;))
اما چیز هایی که در این دوره یاد داده ام، برای سالم و پر انرژی بودن لازم است، فارغ از اینکه کسی لاغر بشود یا نه. پس از ایشان خواستم تا فقط آن بخش هایی از دوره ی من را انجام بدهند که واقعا برایشان لذت بخش است.
همینطور خواستم که خیلی آهسته و با تنبلی از نکات دوره استفاده کنند. خیلی آرام عادت های جدید را به برنامه خود اضافه کنند و به هیچ وجه خودشان را زیر فشار قرار ندهند. تا اینکه چند روز پیش این ایمیل را از ایشان گرفتم:
“طبق دستور شما کارهای دوره رو خرد کردم و فقط بخشی رو انجام دادم. چند روز فقط برای خودم لحظات شیرین دوره لاغری رو یادآوری می کردم و شبها قبل از خواب به یاد جلسات هیپنوتراپی خودم رو در اندام لاغر می دیدم و در خیالم با اون اندام لاغر به کارهام می رسیدم… هیچ کار دیگه ای از دوره شما رو انجام نمی دادم. آب هم خیلی نمی خوردم. با خودم می گفتم کم کم عجله نکن درست میشه برای غذا خوردن هم اصلا از دست خودم ناراحت نمی شدم و فقط سعی میکردم صدای شکمم بشنوم که کی سیر میشه… و این کار فقط چند روز انجام دادم کمتر از یک هفته..
باورتون نمیشه مهمونی شب یلدا همه بهم گفتن چقدر لاغر شدی چکار کردی.. من هیچ یک از کارهای دوره شما رو انجام ندادم فقط هرشب قبل از خواب به لاغری فکر کردم همین…
این بود که تونستم خودمو راضی کنم جلسه اول هیپنوتراپی رو گوش کنم… خیلی بهم آرامش داد خیلی…
چند روزی بود که میخواستم گوش کنم ولی به هر بهانه ای سرباز میزدم.. خدارو شکر… رفتم و در قسمت تکالیف وارد شدم و برای خودم تیک زدم خیلی لذت بخش بود…
سعی کردم شادی که در وجودم ایجاد شده را برای خودم بارها وبارها یادآوری کنم
امشب برام شیرینی آوردن من همیشه خیلی شیرینی میخورم اما بعد از اینکه یه دونه خوردم دیگه دلم نخواست و حتی هوس هم نکردم… سعی کردم خیلی آروم بخورم و لذتش احساس کنم…
نمیدونم واقعا تاثیر هیپنوتراپی یا اینکه به خودم تلقین میکنم… اما هرچه هست خیلی لذت بخشه… خیلی…
ممنون کمکم کردید خیلی ناامید بودم
ممنون بهم امید دوباره دادید سعی میکنم دوره رو تا آخر ادامه بدم
تا آخر عمر مدیون شما هستم و براتون آرزوی سلامتی و طول عمر دارم.”
>>>>>>>
و مهمترین قسمت دوره من، همین پشتیبانی خاصی هست که از کاربرانم انجام میدهم. فایل های صوتی آموزشی جدیدی در قسمت اعضای سایت اضافه می شوند که شما را در مسیر لاغری تشویق می کنند و راه های مختلفی را برای اجرای نکات دوره به شما آموزش می دهند.
امیدوارم تجربه ی خانم فاطمه به شما انگیزه داده باشد تا هیچ وقت خودتان را ناامید و بی اراده ندانید.
امیدوارم این فرصت را از دست ندهید و از همین امروز به جمع زیباترها ملحق شوید. کافی است نام و آدرس ایمیل خود را در فرم زیر وارد کنید و از همین امروز بخش های مهمی از متد من برای لاغر شدن با هیپنوتراپی را کاملا رایگان دریافت کنید:





همراه همیشگی شما
مهدی خردمند

تجربه ی یک کاربر از لاغری آسان، بدون اراده

سلام

من دوره ی شما را فروردین ٩٣ شروع کردم و سی دی ها را از همان موقع گوش دادم ولی حقیقتش چندان مقید به اجرای و انجام به موقع تکالیف نبودم، از گوش دادن به سی دی های هیپنوتیزم جداً لذت می بردم ولی حوصله ی پی گیری را نداشتم.
سوزاندن چربی ها بدون شکنجه کردن خودتان هم ممکن است
یه جورایی ذهنم خیلی درگیر و اشفته بود ولی این را می خواهم بگویم که بعد از گذشت یکسال آن القائات هیپنوتیزم کار خودش رو کرد و من بدون این که رژیم خاصی بگیرم، عادات غذاییم شروع کرد به اصلاح شدن و با کمال تعجب متوجه شدم که خودم به سمت تغذیه ی سالم و گزینش غذاهای مفید کشیده می شوم، حتی بصورت روزانه ورزش پیاده روی به صورت ۴ تا ربع ساعت، ٣ تا بعد از هر وعده غذایی و یک ربع هنگام بیدار شدن از خواب به برنامه روزانه ام اضافه کردم الان من هییییچ گونه منع غذایی برای خودم ندارم، حتی مثل بقیه فست فود می رم و نوشابه و چیپس می خورم ولی احساس می کنم بدنم دارای یک کنترل گر نامحسوس داخلی شده. حتی بیش از قبل خودمو دوست دارم واز اون حس عذاب وجدان قبلی ( در حال حاضر فقط در مورد تغذیه) خبری نیست.
در پایان این رو باید بگم که من توی این مدت حدوداً یکساله ٩ کیلو کم کردم واز ۶٩ به ۶٠ رسیدم واقعاً از شما و راهنماییاتون از ته دل ممنونم و دعاتون می کنم.
دوست داشتم از سری دیگر برنامه هاتون هم مطلع شوم
با تشکر
نازنین . ک
بوشهر

>>> پاسخ من
فکر می کنم بر مبنای این تجربه ی شما بتوانم ادعا کنم که متد لاغری من با هیپنوتراپی، به احتمال زیاد آسانترین روش در کل دنیا است! تصور کنید که اگرآن را به چند زبان دیگر هم ارائه می کردم چقدر تا حال ثروتمند شده بودم!
البته شما می توانستید در کمتر از یکسال و حتی در دو ماه هم این وزن را کم کنید، اما به هر حال ترجیح دادید که آرامتر و بدون استفاده از قدرت اراده این کار را انجام دهید. من با نگرش شما هیچ مخالفتی ندارم.
مهمترین نکته آن است که دقیقا با همان سرعتی پیشرفت کنید که برای “خود شما” مناسب باشد. زمانی که که من به سایر کارشناسان تغذیه و رژیم گوش میدهم، مرتبا با بازه های های زمانی و اعداد و ارقام خاصی روبرو میشم که واقعا خسته کننده هستند. آنها می خواهند به شما بگویند که چقدر و در چه مدت باید کم بکنید یا نکنید. زمانیکه شما از برنامه ی آنها جلو یا عقب بیفتید، دانش آنها زیر سوال می رود و آنها سعی می کنند به شما اثبات کنند که دارید اشتباه می کنید!
اما من رویکرد کاملا متفاوتی دارم! به نظر من بدن هر انسان منحصر به فرد است، و حتی ورای آن می روم: احساسات و شرایط روحی هر انسان نیز منحصر به فرد است!
من نمی توانم به انسانی که می خواهد لاغر شود به چشم یک “روبوت” نگاه کنم و سعی کنم متد خودم را با زور به وی تحمیل کنم. این کار همیشه نتیجه ی عکس می دهد.
شما یک انسان منحصر به فرد هستید و باید با سرعت مناسب “خودتان” قدم در راه لاغری بگذارید. متاسفانه اکثر کسانی که می خواهند لاغر شوند علیرغم آنکه پیشرفت مناسبی دارند، ناامید شده و خود را شکست خورده می دانند. چرا؟ چون خودشان را با دیگران می سنجند و یا اجازه می دهند قضاوت چند کارشناس روحیه آنها را تخریب کند و به همان جایی بازگردند که شروع کرده بودند. اینجاست که سخت گیری و جدیت می تواند قاتل پیشرفت شما شود!
این کار را نکنید! خودتان را به دیگران مقایسه نکنید! از کوچکترین موفقیت ها هم لذت ببرید و اجازه دهید بدنتان با آسودگی و بدون شکنجه شدن، لاغر شود و برای همیشه لاغر بماند.
تا زمانیکه در حال شمردن کالری و وزن کشی خودتان باشید، در حال تحمیل یک برنامه منطقی به یک ارگانیزم غیرمنطقی هستید! ما انسان ها تا حد زیادی غیرمنطقی هستیم و کاری را اغلب انجام می دهیم که حس خوبی به ما دهد و با آن راحت باشیم.
متاسفانه خیلی از افراد زیر بار حرف من نمی روند و همچنان دنبال تحمیل یک سیستم یا برنامه ی سختگیرانه به خود هستند. من تمام تلاش خودم را برای قانع کردن آنها می کنم ولی در ۵۰% اوقات شکست می خورم. بسیاری از افراد برخلاف شما به دنبال تجزیه و تحلیل خودشان هستند و کمتر به ندای درونی خود اعتماد می کنند. شاید جوری که ما در مدرسه تربیت شده ایم و مرتب تحت آزمون و قضاوت قرار گرفته ایم، ذهن ناخودآگاه ما را به اندازه ای آلوده کرده که دیگر نمی توانیم احساسات خود را شفاف و عمیق لمس کنیم و راه حل شخصی و منحصر به فردی را پیش بگیریم. بجای آن به دیگران نگاه می کنیم و خودمان را فراموش می کنیم.
به هر حال از خواندن تجربه ی شما بسیار لذت بردم و مطمئن هستم که قدرت ذهن ناخودآگاه شما قادر خواهد بود که در سایر عرصه های زندگی نیز شما را دگرگون کند.
اما در کنار آن در درونم ناراحت هستم که هنوز نمی توانم به “همه” کمک کنم و بیشتر دوستانی که مشکل لاغری دارند حاضر نخواهند شد که با سرعتی کمتر ولی مناسب با سرعت روحی و روانی خودشان لاغر شوند… امیدوارم لااقل روزی بتوانم به آنها نیز کمک کنم.

مهدی خردمند
هیپنوتراپیست

——————
پینوشت: برای دستیابی رایگان به بهترین تکنیک ها و ایده های من در مورد لاغری دائمی و آسان در خبرنامه ما عضو شوید. در تمام خبرنامه های ما لینک “لغو عضویت” وجود دارد و ما اهل اسپم فرستادن و یا سواستفاده از اعتماد شما نیستیم





واقعیت مهم لاغری که نمی خواهید بشنوید!

***سوال***
با سلام و خسته نباشید. چند ماه پیش در حال جستجوی یک رژیم جدید بودم که یاد حرف مادرم افتادم که همیشه میگفت: ازبس که به چاقی فکر میکنی چاق میشی ونباید اصلا بهش فکر کنی باید به خودت تلقین کنی که دارم لاغر میشی.

ومن گفتم بزار ببینم تو اینترنت چیزی در مورد اثر فکر بر روی لاغری پیدا میکنم؟ که با سایت شما آشنا شدم. حرفاتون برام جالب بود اما پیش خودم گفتم تو حرف زیباست اما عملی نیست. من یک دختر ۲۶ ساله ومهندس برق الکترنیک هستم
سوزاندن چربی ها بدون شکنجه کردن خودتان هم ممکن است
و عادت کردم با دلیل و مدرک کاری را انجام بدم وقتی کم بخوری پس چاق نمیشی اما این رو بدن من جواب نمیدهد و من واقعا به این نتیجه رسیدم که واقعا من یک مشکلی دارم.
حتما میگین مشکلت طرز فکرت است اما با منطق جور در نمییاد. من همیشه از همه کمتر خوردم اما از همه چاق تر بودم همیشه باید رژیم سخت باشم وگرنه چاق میشوم.
پارسال۱۶ کیلو کم کردم اماالان ۱۴ کیلوش برگشته با وجود اینکه خیلی کم خوردم مادرم میگه از بس نخوردی بدنت به نخوردن عادت کرده و کوچکترین چیزی که میخوری چاق میشی. نمیدونم درست میگه یا نه؟ واقعا درمانده شدم و نمیدانم باید چی کار کنم دیگه توان رژیم گرفتن ندارم از ورزش کردن هم بیزارم نمیتوانم به چیزی غیر از لاغر شدن فکر کنم. اعتماد به نفس ام را از دست دادم.
سه هفته پیش شروع کردم به رژیم تکخوری یک روز فقط مایعات یک فقط میوه یک روز تخم مرغ وووووو دو هفته اراده کردم و این رژیم را ادامه دادم اما فقط دو کیلو کم کردم میخواستم خودم را بکشم از عصبانیت. باورم نمیشد خیلی اتفاقی ایمیل ام را چک کردم چون چند ماهی بود چک نکرده بودم و ایمیل های شما را دیدم و تعجب کردم که بعد از این همه مدت که گذشته شما همچنان به من ایمیل می زدید شروع کردم به خواندشان. خیلی از حرفاتون شبیه مادرم بود. و از خودم عصبانی شدم که چرا تا الان به حرفش گوش نداده بودم.از فرداش رژیم را قطع کردم و آروم غذا خوردم و هیچ چیز را ممنوع نکردم و فعالیتم را زیاد کردم اما پرخوری هم نکردم و اما امروز با گذشت یک هفته ۴ کیلو چاق شدم تمام زحمات اون دو هفته رژیم هم از دست رفت. امشب مهمانی بودم واز خودم کاملا ناراضی بودم هیچ چیز نتوانستم بخورم با خودم میگفتم ادمیکه چاقه نباید هیچ چیز بخوره. احساس کردم اخرین امیدم هم از دست دادم و در حالی که در ناامیدی کامل به سر میبرم این ایمیل را برای شما فرستادم من واقعا نمیدانم این ۱۶ کیلو را چطور کم کنم؟
نسیم از تهران

>>> پاسخ من
باید اعتراف کنم که تو واقعاً در شرایط سختی به سر می بری. اگر فکر می کنی که تنها مشکل تو آن ۴ کیلویی است که اضافه کرده ای، اشتباه می کنی. کاملا مشخص است که تو مشکلت پیچیده تر از این حرفهاست.
می دانم که انتظار داری به تو امید بدهم و راه چاره ای، ولی نمی توانم!
چرا؟ چون خودت گفتی که مهندس برق هستی و برای همه چیزی دلیل و مدرک می خواهی. به اصطلاح فردی بسیار منطقی هستی. پس من هم می خواهم اول کمی دلیل منطقی برایت بیاورم.
اول اینکه تو چند هفته تک خوری کردی، رژیم سخت گرفتی، فقط میوه یا تخم مرغ خوردی. و بعد وزن کم کردی.
آفرین! خیلی خوب است. اگر به نظرم همینطور ادامه دهی باید به عنوان کاماندو وارد ارتش شوی و بخواهی که به مناطق سخت و زجرآور ارسالت کنند. چون از آنجا که تو اینقدر قدرت در تحمل گرسنگی داری، نباید در میان صحرا هم زیاد ناراضی باشی؟
متوجه منظورم هستی؟
من نمی خواهم تو را مسخره کنم، بلکه می خواهم به تو نشان دهم که چقدر “منطقت” معیوب است. به عبارت دیگر “غیر منطقی” است!
ولی تو نیازی نداری که من “غیرمنطقی” بودن روش هایت را اثبات کنم، چون خودت تا همین الان نتیجه اش را دیده ای.
و به تو قول شرف می دهم که با ادامه دادن این راه نتایج بدتری هم بگیری.
اما بگذار درباره ی حرف های مادرت کمی تامل کنیم:
“از بس نخوردی بدنت به نخوردن عادت کرده و کوچکترین چیزی که میخوری چاق میشی”
به نظر من باید تا فردا شب ۱۰۰ بار از روی این حرف مادرت مشق بنویسی. اگر من می خواستم دلیل مشکلت را توضیح دهم نمی توانستم به خوبی مادرت در یک جمله بیان کنم.
اگر بدن تو فقط به هضم کردن میوه و تخم مرغ عادت کرده باشد، انتظار داری که به راحتی از عهده ی هضم آن خوراکی های خوشمزه هم بربیاید؟
این دقیقا مثل آن است که کسی را مستقیما از سر کلاس دوم ابتدایی ببری دانشگاه سر کلاس مهندسی برق. و انتظار داشته باشی که درس های کارشناسی را بفهمد و در امتحان قبول هم بشود!
آیا اشتباه بودن منطقت را درک می کنی؟
خودت اینطور نوشتی:
“من واقعا به این نتیجه رسیدم که واقعا من یک مشکلی دارم حتما میگین مشکلت طرز فکرت است اما با منطق جور در نمییاد…”
به نظر من اگر فقط یک چیز را درست گرفته باشی، آن همین است: تو واقعا مشکلت طرز فکر کردن هست و کاملا هم با منطق جور در میاد!
برای فهمیدن غیرمنطقی بودن افکار تو درباره ی کم-خوری و رژیم نیاز به مهندس برق بودن نیست. مادرت مسلما بهتر از تو قضاوت و تحلیل می کند و باید سپاسگزار وی باشی.
اما چاره ی مشکل تو چیست؟
اول از همه باید بری تمام ایمیل هایی که پیشتر برایت فرستادم را از اول بخوانی. در آن ایمیل ها من با جزییات خیلی بیشتر دلیل مضر بودن هر نوع رژیمی را گفتم. حتی از پزشکان و کارشناسان نقل قول کردم. آمار ارائه کرده ام.
مثلا آیا می دانستی که کمتر از ۱۰% کسانی که با رژیم لاغر شده اند توانسته اند همچنان وزن خود را پایین نگه دارند؟
مطالعات علمی این را ثابت کرده است. کافی است در اینترنت کمی جستجو کنی تا مقالات علمی نوشته شده در اینباره را بخوانی.
حال من از تو می پرسم که اگر این مطالعات منطقی نیست، پس چه چیز هست؟
و فکر می کنم جواب این سوال ساده باشد: تجربه ی خود تو!
خوب به حال و روزت نگاه کن، آیا با خوردن میوه و تخم مرغ مشکل تو واقعا حل شده است؟ آیا آن ۱۶ کیلویی که کم کردی باعث شادتر شدنت شده یا سردرگمی بیشتر؟
این ها سوالاتی سخت هستند، اما تو باید خوشحال باشی که من آنها را از تو می پرسم. من به دنبال این نیستم که مدتی بیشتر سرت را با یک رژیم دیگر گرم کنم، قبل از آنکه خودت به آن نتیجه برسی که آخر همه ی رژیم ها و کم خوری ها همین است که می بینی: چاقی بیشتر و زجر مداوم
اما اگر پیغام اصلی حرفهایم را گرفته باشی، خودت می دانی که تمام رژیم ها را باید بریزی بیرون و از نو شروع کنی. باید یاد بگیری که چطور مثل آدم های عادی همه چیز بخوری و باز هم لاغر بمانی. اگر این درس ویژه را قبلا گوش نکرده ای، حتماهمین الان گوش بده:
http://www.zibatar.com/launch/1390/01/freesecret
در فایل صوتی بالا که از سی دی ۱ دوره ی “لاغری برای همیشه” انتخاب کرده ام، تو مهمترین دلیل چاقی را درخواهی یافت و همچنین یک تکنیک ساده را یاد خواهی گرفت که از این پس آگاهانه غذا بخوری، هر چه را که دوست داری، بدون اینکه وزن اضافه کنی.
دوره ی من تنها دوره ای است که به جای یاد دادن رژیم های مضر به تو، فرمول ساده و بی دردسر لاغری را به تو یاد خواهد داد. و نکته ی قوت آن در این نیست که رازی را به تو می گوید که قبلا کسی نمی دانسته، بلکه به تو کمک می کند آنچه را که می دانی در عمل اجرا کنی!
مثلا تو می دانی که باید ورزش کنی، اما می کنی؟ نه!
در جلسه ی دوم هیپنوتراپی این دوره من روی ذهن ناخودآگاه تو جوری کار خواهم کرد که از این به بعد مشتاق و علاقه مند تحرک و ورزش شوی. بدون اینکه نیاز به اراده داشته باشی.
کافی است که هر روز به این سی دی گوش دهی، برنامه های ذهنی قبلی به تدریج پاک خواهند شد و برنامه های سالم جایگزین آنها خواهند شد.
اگر هم فکر نمی کنی که متد من برایت مفید باشد، اشکالی ندارد. لااقل دختر خوبی باش و حرفهای مادرت را گوش کن!
مهدی خردمند





چه زمانی سالاد، میوه و یا شیرینی باید خورد؟

***سوال یک کاربر***
باسلام

در سی دی جواب به سوالات و در جواب سوال اینکه سالاد و میوه کی خورده شود فرمودید این مورد هم تابع همان قانون فقط وقتی گرسنه هستید غذا بخورید می باشد.من اینطور
سوزاندن چربی ها بدون شکنجه کردن خودتان هم ممکن است
برداشت کردم که پس یا اصلا نباید سالاد و میوه بخوریم یا اگر خواستیم بخوریم باید جایگزین یکی از زمانهایی باشد که گرسنه شدیم. چون زمان گرسنگی معمولا همان صبح، نهار وشام است پس باید در یکی ازاین وعده ها میوه یا سالاد خورد. درست است یاخیر؟
افسر از کرمان

>>> پاسخ من
سوال شما از طرف کاربران دیگر هم از من پرسیده می شود و لازم است که در این مورد دوباره توضیح دهم.
اما قبل از آن باید به این سوال پاسخ دهیم: آیا میوه، سبزیجات و یا حتی شیرینی، خوراکی هایی هستند که ما برای رفع گرسنگیبخوریم؟
آیا تا به حال کسی را دیده اید که به جای یک وعده ناهار معمولی، یک کاسه میوه بخورد؟ یا یک جعبه شیرینی؟
اگر این کار را در گذشته کرده اید همین الان از طرف من دست چپ خود را نشگون سختی بگیرید و به خود بگویید “دیگه از این کارها نکن!!”
هدف از خوردن میوه و سبزیجات رساندن بعضی ویتامین ها به بدن است. خوردن شیرینی هم باعث رسیدن قند به بدن می شود.
پس الزاماً نیازی به احساس گرسنگی نیست. در بین وعده های غذایی می توانید این خوراکی ها را مصرف کنید.
اما نه در حد یک وعده ی غذایی کامل! به همین دلیل است که توصیه می کنم به همان شکل که غذا میل می کنید، این تنقلات را بخورید:خیلی آرام و آگاهانه.
اگر آگاهانه این خوراکی ها را حتی با چشمان بسته میل کنید، مثلاً در مورد شیرینی، به احتمال زیاد بعد از خوردن نیمی از آن احساس خواهید کرد که دیگر میلی به خوردن بقیه آن ندارید.
و این چیزی است که خیلی از کاربران من گزارش می کنند. خوردن شیرینی بدون احساس گناه، فقط در حدی که بدن دوست دارد.
همین قانون در مورد میوه و سبزیجات هم صدق می کند.
و برای آشنایی کامل ما متد لاغری من بدون گرفتن رژیم توصیه می کنم که حتما در خبرنامه ی خصوصی من عضو شوید و اجازه دهید من قدم به قدم دست شما را گرفته و به شما نشان دهم که چطور می توانید هر چه را که دوست دارید آگاهانه بخورید و بدون عذاب وجدان لاغر شوید.
همین الان نام و آدرس ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کنید:





همراه شما
مهدی خردمند

چرا ترازو دروغ می گوید؟

آیا شما فکر می کنید که پایین آمدن وزنتان روی ترازو نشان دهنده ی لاغر شدنتان است؟


به خواندن ادامه دهید تا ببینید چرا به احتمال زیاد ترازو به شما دروغ می گوید:
اگر من به شما بگویم که وزن شما ممکن است ۲ کیلو بیشتر شود اما اندامتان لاغرتر و سایزتان کوچکتر، آیا حاضر به امتحان کردن روش من هستید؟
سوزاندن چربی ها بدون شکنجه کردن خودتان هم ممکن است
خوب به آن فکر کنید!
وزن شما بیشتر خواهد شد اما در عین حال بدنتان سایز کم خواهد کرد و تمام آن لباس های کوچکتری را که دوست دارید خواهید پوشید.
اگر انگشت به دهان مانده اید و نمی توانید ارتباط این دو را ببینید کاملاً حق دارید. اجازه دهید بیشتر توضیح دهم.
در بدن ما “سلول های ماهیچه ای” وزن بیشتری نسبت به “سلول های چربی” دارند اما جای کمتری را اشغال می کنند!
یعنی اینکه اگر سلول های ماهیچه ای بیشتری در بدن شما تولید شود وزنتان افزایش پیدا خواهد کرد اما سایز بدنتان کمتر و کمتر خواهد شد.
بله… واقعیت دارد!
در واقع این لباس های فعلی شماست که میزان لاغری شما را می تواند نشان دهد: دور کمرتان کم خواهد شد و در ناحیه ران احساس گشادی بیشتری خواهید کرد… و لباس های فعلیتان گشادتر خواهند شد.
همچنان که بدن شما شروع به ماهیچه سازی می کند، متابولیزم بدنتان نیز بیشتر می شود و سلول های ماهیچه ای جای کمتر و کمتری اشغال می کنند و در عین حال بدنتان دیگر چربی ذخیره نخواهد کرد.
حال اگر شما تمرکزتان روی وزنی که ترازو نشان می دهد باشد و بدتر از آن، شروع به رژیم گرفتن کنید، بدن شما اول از همه، از سلول های ماهیچه ای خالی خواهد شد.
چرا؟
برای اینکه سلول های ماهیچه ای برای زنده ماندن نیاز به انرژی بیشتری دارند و رژیم گرفتن باعث می شود که بدن در حالت “قحطی زدگی” فرو برود. پس بلافاصله سلول های ماهیچه ای از بین خواهند رفت.
و بلافاصله وزنتان پایین تر خواهد آمد و خوشحال خواهید شد! اما منتظر نتایج ناامید کننده در هفته های آتی باشید! چون تمام وزن کم شده باز خواهد گشت و حتی چاق تر از پیش خواهید شد.
سلول های ماهیچه ای فشرده هستند، در حالیکه سلول های چربی مثل بالون!
اما هر قدر هم راه اشتباه را رفته باشید، باز می توانید برگردید.
جالب است بدانید که اکثر کاربران دوره ی لاغری من در هفته های اول سایز بیشتری نسبت به وزنشان کم می کنند… و در ابتدا این برایشان قابل باور نیست.
اما شما دلیل آن را اکنون می دانید، مگر نه؟
و نهایتاً به جایی خواهید رسید که لباس های دلخواهتان را بپوشید، زیپ ها را راحت بکشید و اگر کسی از شما پرسید که وزنتان چقدر است با تبسم بگویید: نمی دانم!!
و اگر دوست دارید راهنمای کامل من برای لاغری دائمی و بی بازگشت را دریافت کنید توصیه می کنم همین الان در خبرنامه ی زیر عضو شوید و ایمیل های من را به دقت بخوانید. این ایمیل ها را من به طور محدود برای کسانی می فرستم که بدانم برای لاغر شدن جدی هستند و می خواهند قدم به قدم با متد من لاغر شوند و در نتیجه روی این سایت با هیچ جای دیگری آنها را پیدا نخواهید کرد.
برای دستیابی به این گنجینه ی طلایی متد لاغری نام و آدرس ایمیل خود را همین الان در قسمت پایین وارد کنید.





همراه شما
مهدی خردمند